.

بایگانی

۱ مطلب در ارديبهشت ۱۴۰۲ ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها

دو نفر با هم حرف می ­زدند؛ یکی بنده و دیگری خدا. بنده می­ گفت:

-خدایا برای من واضح و روشن شده که هر موجودی تو را دارد.

با این بیانش داشت، از اتصال دائمی خودش با خدا می­ گفت.

دشمن نگاه بدی به بنده کرد؛ جوری که انگار با چشمش می­ خواست به او آسیب بزند. از خشم به خودش می­ پیچید و می ­گفت:

-مجنون!

خدا گفت:

-حق این است که تو با نعمت پروردگارت، مجنون و آسیب­ خورده از غیب نیستی. چطور ممکن است تو با این اخلاق باعظمت، مجنون باشی؟

بنده خیالش راحت شد و فهمید برای اینکه همه عالمیان از نعمت ذکر بهره ­مند باشند، نباید ذره ­ای کوتاه بیاید. صبوری کرد و قدم­ هایش را محکم برداشت و به خودش اجازه نداد میدان را خالی کند؛ حتی اگر جانش در خطر باشد.

صدای کافر بلند شد.

-باغم سوخت!     

چوب بداخلاقی­ هایش را خورده بود. چیزی را فهمید که بیشتر عذابش می  ­داد؛ اینکه پیش خدا مجرم بودن با سرِ سازگاری با حق داشتن، برابر نیست. ­

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ ارديبهشت ۰۲ ، ۰۲:۴۰
کاظم رجبعلی